فرشته مهربون من ومحمود : آناهیدفرشته مهربون من ومحمود : آناهید، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

آناهید مهربون

صدمین پست وبلاگ :جشن تولد یک سالگی

یک جشن سه نفره کادوی مامان وبابا برای تو :آرزوی سلامتی و کامیابی برای تو و یه جفت گوشواره کوچولو ! البته ببخشید که دست مامان خورد به گوشه کیک ودو تا از آلبالوهاش لهید !    دوستای ما میاین ادامه مطلب؟!؟   عزیز دل مامان وبابا ببخش که بخاطر فوت مادر بزرگم نشد واست یه جشن تولد مفصل بگیریم. الهی که همیشه سالم و خوشبخت باشی گل زندگی مامان وبابا عاشششششششششششششقتیممممممممممممممم   ...
21 مرداد 1392

طوطی سخنگوی خونه ما !

  طوطی خونه مون این روزا خیلی خوردنی شده :   وقتی صدا میزنم : محمود طوطی پشت سرم میگه محححح!(ح با سکون)   وقتی باباش میگه :  سحر طوطی میگه :سحححح ! (ح با فتحه )    میگم: پیش پیشی چی میگه؟ طوطی میگه :می می  می می   میگم گنجیشکه چی میگه : طوطی میگه : جی جی جی جی   میگم اسبه چی میگه ؟ میگه  : تیکو تیکو   میخونم براش :ببعی میگه ؟ میگه : مع مع    میگم:دنبه داری؟ میگه : نه نه !   وقتی میگم کلاغ ؟ انگشتشو بالا میبره ومیگه دررر ! بعضی اوقاتم میگه سرررر   دستشو میبره جلو دهنشو وتند تند میزنه به دهنشو ازاو...
2 مرداد 1392
1